دبیرکل سازمان “بدر” عراق خواستار نصب تندیس قاسم سلیمانی در این کشور شد
به گزارش نسیم، به گزارش المستقبلنیوز، “هادی العامری” گفت: آمریکاییها با پول خودمان سلاح در اختیار ما قرار میدهند، سپس از دخالتهای ایران صحبت میکنند ولی اگر سلیمانی نبود استانهای عراق به دست داعش میافتاد
سلام
سلام بر شما خدمتگزاران و رهروان شجاع سپاه اسلام
سلام بر سردار جگردار جناب آقای حاج قاسم سلیمانی
شعرهایی خواندم از یک شاعر جوان، از یک بانو در کتابی برای شهدا با نام نفحهء فردوس
چقدر به دلم نشست اشعار خانم ” سارا جلوداریان ”
با اجازه ی شاعرش این غزلها تقدیم به سردار سلیمانی و همه ی دلاورمردان و شهدا باد.
« خوبان جهان »
دل به این دنیا نمی بندند خوبان جهان
جلوه ی ذات خداوندند خوبان جهان
قدردان زندگی هستند اما وقت مرگ
از صمیم قلب می خندند خوبان جهان
روز محشر، نامه ی اعمال آنها خواندنیست
سربلند و شاد و خرسندند خوبان جهان
ما اگرچه پرگناهیم و اگرچه روسیاه!
در قیامت، آبرومندند خوبان جهان
مثل ذره در پی خورشید، سوسو می زنند
تا به نور حق بپیوندند خوبان جهان
« خورشید با شکسته دلان، خواهر تنی ست »
پیوند آب و آینه ها، ناگسستنی ست
حق تا همیشه ماندنی و ظلم، رفتنی ست
بیدار گشته اند تمام جهانیان
در چشمها مکاشفه ی نور و روشنی ست
هرجا که بنگری سخن از عدل و وحدت است
شیطان اگرچه در صدد بغض و دشمنی ست
از هر طرف صدای اذان می رسد به گوش
« الله اکبر» از لب عالم، شنیدنی ست
در خاک و خون تپیده چه جانهای طاهری !
آیات عشق بر تن این قوم، خواندنی ست
دنیا دوباره منبع احساس می شود
هرچند قرن سیطره ی آدم-آهنی ست
صبح قریب می رسد از راه، غم مخور !
خورشید با شکسته دلان، خواهر تنی ست
« شهیدان زنده اند »
به جلادان بگو: کاری از آنان برنمی آید
حدیث عشق، جاوید است و هرگز سرنمی آید
به جلادان بگو: ای ابن ملجم های آلوده !
کسی که “یاعلی” گفته ست، از پا درنمی آید
به جلادان بگو: ما از تبار پاک دریائیم !
که در قاموسمان، غیر از دُر و گوهر نمی آید
دوباره نور بر آئینه ها تابید و ثابت شد
که دور ماهرویان جهان، آخر نمی آید
همه لب تشنه ایم و خوب می دانیم در محشر
به استمداد ما جز ساقی کوثر نمی آید
قلم در دست، غم در دل، هزاران سوز در سینه
به چشمم آه ! غیر از لاله ی پرپر نمی آید
سپیداران فقط تن پوش آزادی به تن دارند
ردائی اینچنین والا، به هر نوبر نمی آید
شهیدان زنده اند و مردگان واقعی مائیم !
ولی این قصه ی جانکاه، در دفتر نمی آید
« بیدهای مجنون »
وطن بدون تو معنا نداشت، پیش از این
کسی امید به فردا نداشت، پیش از این
شب از مکاشفه ی آفتاب برمی گشت
دریغ… چشم تماشا نداشت، پیش از این
دل کبوتری ات را زدی به اقیانوس !
به این کویر که دریا نداشت، پیش از این
شقایقِ همه عاشقانههای سپید!
ارس بدون تو سارا نداشت، پیش از این
بهار، تابلوی ظاهراً قشنگی بود
که رنگ چلچلهها را نداشت، پیش از این
بهار بیتو همان روح، روح سرکش بود
که در ضمیر خودش جا نداشت، پیش از این
تو شعر ماندنی بیدهای مجنونی!
وگرنه قافیه لیلا نداشت، پیش از این
« شهادت »
میان دستهایت ساقه ی سبز دعا داری
میان چشمهایت غربتی دیرآشنا داری
تو مثل ساحل امن خلیج فارس می مانی
که با بندرنشینان، الفتی بی انتها داری
تو مثل لاله ی نورسته ی نوروز می مانی
که در کندوی لبهایت، هزاران ماجرا داری
نه مجنون و نه لیلایی! نه خاموش و نه غوغایی !
تو آن شعری که در گمنامی ات هم نامها داری
به روی شانه های شهر می آیی ولی افسوس
میان پیکر پاکت، نه سر داری نه پا داری
نشانی از تو دیگر نیست اما خوب میدانم
که در گنجینه های نیلگون عرش، جا داری
مزارت را همیشه با گلاب ناب می شویم
تو که در سینه ات عطر غریب کربلا داری
شهادت آرزوی عاشقان بود و نصیبت شد !
چه خوشبختی که اینسان هدیه ای پیش خدا داری
خدا حفظش کند
الحق که شیر دل است
بگذار هرچه می خواهند بگویند…….
مهم نیست………….
میگویند ازتو اسطوره ای خیالی نسازیم…..
این روزها دوره ی حرافی آدمهاست…….
بگذار هرچه می خواهند بگویند…..
دریا نیازی ندارد که بزرگیش را ثابت کند…..
کسی چه می داند که چه غوغایی در دل توست……
بگذار هرچه می خواهند بگویند……
شیر مرد روزهای سخت…
بگذار هرچه می خواهند بگویند…..
مهم نیست……….
باسلام خدمت سردار بزرگ اسلام
سردار عزیز ما به شما و سردارهایی چون شما که متفکر و شجاع هستند افتخار
مولا امیرالمومنین یارتون
باسلام خدمت سردار بزرگ اسلام
سردار عزیز ما به شما و سردارهایی چون شما که متفکر و شجاع هستند افتخار میکنیم
مولا امیرالمومنین یارتون
سلام سردار.فدایی داری,ای کاش سربازه شما بودم و ای کاش برای شما پا میکوبیدم