سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مصاحبه با غسان بن جدو در شبکه‌ی المیادین

بخش‌هایی از متن بیانات:

فرازها:

وقوع نبرد در آینده‌ها قطعی است اما در هفته‌های آینده و تا زمانی که این انسان مجنون عصبی کاخ سفید را تحویل دهد، اگر بدهد، همه باید مراقب باشیم وارد زمان‌بندی و آتش‌افروزی دشمن نشویم.

طبق اطلاعاتی که طرف‌های شرقی و غربی به ما داده‌اند در اولین دیدار محمد بن سلمان و ترامپ یکی از پرونده‌هایی که بررسی شد و سعودی تلاش داشت اجرایش را به امریکا بسپارد ترور بنده بود. امریکا هشدار می‌دهد این مسئله ممکن است موجب جنگ شود و سعودی می‌گوید اگر موجب جنگ شد تمام هزینه‌های جنگ را خواهد داد. ما چند سال است این اطلاعات را داریم و بر اساس آن‌ها عمل می‌کنیم.

خسارتی که ما با شهادت حاج قاسم و ابومهدی مهندس دیدیم به لحاظ شخصی جبران نخواهد شد اما چنین سرنوشتی در چنین نبرد عظیمی طبیعی است و ما همه در حال ادامه دادن این مسیر و رقم‌زدن پیروزی‌های بزرگ در منطقه هستیم.

برخی افراد حتی دوستان، حمله‌ی ایران به عین الاسد را کوچک شمردند و بحث کردند این حمله کشته‌ای داشته یا نداشته. اصلا مسئله این‌جا نیست. مسئله این است که سران یک کشور اسلامی در خاورمیانه که منافع مشخصی در منطقه دارد، شجاعت این را داشتند که به صورت مستقیم و علنی به یک پایگاه امریکایی حمله کنند. این یک رفتار استراتژیک عظیم است!

دقیقا فردای اعلام استعفای حسنی مبارک و پیروزی انقلاب مصر، حاج قاسم به ضاحیه آمده بود. ایشان گفت من نگرانم! احساس می‌کنم امریکایی‌ها دارند تیم‌هایشان را عوض می‌کنند و می‌خواهند از این جریان‌های مردمی برای ضربه‌زدن به کشورهای خط مقاومت و مشخصا سوریه استفاده کنند. من شوخی کردم و گفتم شما آمده‌ای این‌جا ما را نگران کنی؟! بگذار چند روز به خاطر سرنگونی نظامی که کمپ دیوید را امضا کرده خوشحال باشیم…

وقتی بحران در سوریه آغاز شد جناب اسد با اتفاقاتی که در منطقه افتاده بود، کاملا آمادگی پذیرش اصلاحات را داشت. به محض آن‌که در شهری راهپیمایی می‌شد و مردم خواستار تغییر مسئولان می‌شدند، او شواهد فساد را بررسی می‌کرد و برکناری‌ها را می‌پذیرفت. برخی اشکال می‌گرفتند که این رفتار موجب تشویق باقی مردم برای قیام می‌شود! اما اراده‌ی ایشان برای اصلاحات جدی بود. همان روزهای اول بحران وقتی حوادث درعا رخ داد، گروهی از ریش‌سفیدان درعا آمدند دیدار جناب اسد. اتفاقا من همان روز دمشق بودم و بلافاصله با جناب اسد دیدار داشتم. ایشان همه‌ی مطالبات آن‌ها و حتی مطالبات چندین‌سال گذشته‌شان را پذیرفته بود. آن‌ها برگشتند و فردایش گروه‌های مسلح درعا را اشغال کردند چون قرار نبود اصلاحات و گفت‌وگویی صورت بگیرد. هر واسطی برای گفت‌وگو با مخالفان وارد می‌شد می‌گفتند تلاش نکنید این نظام مرده را زنده کنید.

در هفته‌های اول بحران سوریه تلاش‌های بسیار بسیار زیادی برای ایجاد گفت‌وگو میان نظام و مخالفان صورت گرفت. شاید نخستین باری است که در رسانه‌ها گفته می‌شود اما در تهران یک اتاق عملیات ایجاد شده بود که رهبری مستقیما بر آن نظارت می‌کردند. حتی افراد غیر مرتبط با مسائل نظامی مثل مرحوم آیت الله تسخیری که تمام فعالیتشان فرهنگی بود، در آن چند هفته از تمام روابطشان استفاده کردند تا مخالفان با نظام وارد گفت‌وگو شوند اما از همه‌جا تنها یک پاسخ شنیده می‌شد: این نظام به‌زودی سقوط خواهد کرد و تلاش نکنید آن را نجات دهید و چند هفته‌ی دیگر قدرت دست ماست.

با وجود تمام بحث‌هایی که صورت گرفته‌بود پوتین همچنان در ورود به سوریه مردد بود. پس از جلسه‌ی دوساعته‌ی پوتین با شهید سلیمانی و توضیحات استراتژیک ایشان بود که پوتین قانع شد. ایشان خودش برای من تعریف کرد که نقشه را گذاشتم و روی نقشه برای ایشان همه چیز را توضیح دادم و پوتین گفت راضی شدم.

تمام مدتی که حاج قاسم در میانه‌ی جنگ ۳۳ روزه ضاحیه‌ی جنوبی بیروت را ترک کرد و به ایران بازگشت ۲۴ ساعت بود! او به دمشق رفت، به تهران رفت، به مشهد رفت، با رهبری و رئیس جمهور و مسئولان دیدار کرد و هماهنگی‌ها را انجام داد و قول‌ها را گرفت و دوباره به تهران برگشت، به دمشق برگشت و به ضاحیه آمد. همه در ۲۴ ساعت! حتی نمی‌دانم خانه رفت یا نه.

وقتی ما به ایران می‌رفتیم حاج اسماعیل در تمام جلسات ما با حاج قاسم حضور داشت و در دل ماجرا بود. حتی گاهی از حاج قاسم می‌پرسیدیم اگر اتفاقی برای شما افتاد ما باید چه کنیم؟ ایشان می‌گفت حاج اسماعیل جانشین من است و طبیعتا ایشان بیش‌ترین شناخت را نسبت به جانشین خودشان داشتند. گرچه امروز حاج اسماعیل تقریبا همه‌ی پرونده‌های حاج قاسم را دست گرفته‌اند اما اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم باید کمی به ایشان وقت بدهیم تا مستقر شوند و نباید توقع داشته باشیم در همین مدت کوتاه، رفتاری همانند رفتار حاج قاسم پس از ۲۰ سال فرماندهی سپاه قدس داشته باشند.

امروز حزب الله دوبرابر سال گذشته موشک نقطه‌زن دارد و اسرائیل می‌داند اگر اشتباهی در لبنان مرتکب شود ما پاسخ متناسب خواهیم داد و خودش می‌داند متناسب یعنی چه. در عین حال به مردمش دروغ می‌گوید و به برخی نظامیان مدال می‌دهد که شما توانسته‌اید پروژه‌ی موشک‌های نقطه‌زن حزب الله را متوقف کنید!

اسرائیل امروز از رفتن ترامپ، توافق هسته‌ای ایران و مسائل داخلی خودش بسیار نگران است.

در پاسخ به شهادت برادرمان در سوریه فرمان ابلاغ شده و امکانات نظامی وجود دارد و تأخیرش تا امروز تنها نظامی بوده و سیاسی نبوده. چون چیزی که اسرائیل را بازمی‌دارد کشتن است اگرنه شلیک به چند تپه یا خودروی زرهی خالی در مرز و فیلمبرداری از انفجارها کاری ندارد اما این در مقابل اسرائیل نقطه‌ی ضعف است چون بتن و آهن و پول‌های تمام جهان در اختیار اسرائیل است و با زدن این چیزها بازداشته نمی‌شود. در پاسخ نظامی پیشین، بحثی پیش آمد که خودرویی که ما زدیم واقعا حامل سرباز بوده یا نه، به همین علت این‌بار به برادران تأکید کردیم تا با چشم خودتان ندیدید یک انسان زنده واقعا آن‌جا هست نزنید!

اگر شرایط مالی مثل سال ۲۰۰۶ [و قیمت نفت مثل دوران جنگ ۳۳ روزه] بود من خودم به ایران می‌رفتم و برای بازسازی لبنان پس از انفجار بندر کمک می‌گرفتم و همه‌ی آسیب‌دیدگان را پناه می‌دادیم اما امروز در خود ایران هم مشکلات مالی وجود دارد.   

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.