سردار سربداران

#سردار_سربداران

💢 مجموعه اشعار نخستین کنگره ملی شعر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

غسل کردی سحر و جامه‌ی احرام تنت
پر شد از عطر زیارت، لب و چشم و دهنت

سحر جمعه شد و چشم جهان روشن شد
با نسیم نفس و عطر خوش پیرهنت

ظاهرأ از سفر سوریه بر می‌گشتی
اِربا اِربا شده در بارش آتش، بدنت

از دمشق آمده بودی بروی کرببلا
سر و جان داده رسیدی تو به خاک وطنت

رفته بودی که به یاران شهیدت برسی
مثل یک زلزله پر شد خبر پر زدنت

سحر جمعه به دیدار رفیقان رفتی
با همان پیرهن رزم و تن کوهکنت

مثل ققنوس به پرواز در آمد جانت
چشم‌مان روشن از اعجاز فراوان شدنت

زیر تابوت تو باید برود ابر بهار
بس که دلگیر و کُشنده است غم آمدنت

دستت افتاد ولی تیر به چشمت نزدند
تاری از زلف پریشان و شکن در شکنت

بر سر نیزه نتابیده و پر خون نشده
لب و دندان و دو چشمت، بدن بی‌کفنت

روضه سنگین شده، دستی وسط میدان است
روضه‌ی حضرت عباس و عمود و بدنش

صبح نزدیک شده، لشکر قدس آماده‌ست
پشت سردار و صف‌آرایی دشمن شکنش

🏷 شاعر: مریم سقلاطونی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.