‍ 🔺خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

‍ 🔺خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

دوران دانشجویی‌ام در کرمان، مدام از رفقای کرمانی‌ام دربارۀ حاج‌قاسم می‌پرسیدم. می‌گفتند خیلی زحمت کشید برای امنیت شرق کشور. می‌گفتند خیلی آرام و مرحله به مرحله پیش میرفت. تعریف می‌کردند اول رفت سراغ آنها که قاچاق می‌کردند و ناامنی به بار می‌آوردند. نشست پای درد دلهاشان. هرچه کم داشتند و می‌خواستند می‌گفتند و سردار برایشان فراهم می‌کرد. مثلا یکبار می‌گفتند آب نداریم برای کشاورزی، حاج‌ قاسم برایشان موتور آب جور می‌کرد؛ یک بار می‌گفتند خانه و سرپناه درست و حسابی نداریم، حاجی برایشان خانه می‌ساخت؛ می‌گفتند راه نداریم، کود نداریم، تراکتور نداریم.

حاجی تا جایی که جا داشت خواسته‌هایشان را برآورده کرد. الحق‌والانصاف تعدادی از همین اشرار، بعد از امکاناتی که سردار به آنها داد، تفنگشان را گذاشتند زمین و بیل برداشتند؛ اما برخی‌شان هم نه. خر خودشان را سوار بودند و آدم نشدند و حتی کارشان را توسعهٔ کیفی دادند و رفتند سمت گروگانگیری! وقتی هم که به امنیت مردم حمله کردند، آن روی دیگر سکهٔ سردار را دیدند. به هرجا که پناه می‌بردند در امان نبودند و حاجی شده بود عزرائیلشان!

✍️ احمد خدایی

📚 برگی از کتاب «#سردار_سربدارها»

#ایام_الله
جان‌فدا
#جانفدا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.