🔺خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

🔺خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

مسجد جامع، وقت نماز صبح کمتر چنین جمعیتی به خودش دیده بود. کل شبستان پر بود.
سلام نماز را که دادیم، سریع رفتیم سمت اتوبوس‌ها.

داشتیم سوار می‌شدیم که چشم افتاد به خانمی که با نگرانی و بغض می‌آمد سمتمان. التماس کرد سوار شود. می‌گفت: من دیشب همراه مریضم در بیمارستان بودم ولی خبردار شدم که ثبت‌نام است، ولی مراقبت می‌خواست و نمی‌شد تنهایش بگذارم. نتوانستم بیایم برای ثبت‌نام. الان از بیمارستان یکراست آمده‌ام اینجا. گفتم شاید در اتوبوس جای خالی پیدا کردم.

سوارش کردیم. چقدر خوشحال شد و دعا کرد! با گریه می‌گفت «اگر نمی‌توانستم با شما بیایم از غصه می‌مُردم!»

✍️ حامد اشرفی‌نسب – فعال فرهنگی

برگی از کتاب «#سردار_سربدارها»

#ایام_الله
جان‌فدا
#جانفدا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.