خسوف ظلمت شب را جز نور مهتاب چاره نیست.و ظلمت آدمی را جز نور چهرهی تو.تلالو ماه، تنها امید برای هر گمشده در راه مانده است و روشنی لبخند تو تنها راه گریز از وانفسای حیات دنیا.اما امان…امان از آن از شبی که چهرهی ماه بگیرد و تاریکی بر دل شب سایه اندازد.امان از آن شبی که ابرهای سیاه تزویر نور لبخند تو را از دنیای ما گرفتند.همان شب که تو تا آخرین لحظات آرامش را میتاباندی و ما آسوده از حضور تو در خواب فرو رفتهبودیم.اما سیاهی تزویر تو را از تابش انداخت و چهرهی تاریک خود را بیش از پیش نمایان کرد.و ما از همان شب که تو رفتی دنیا را تاریک دیدیم.و به انتظار نشسته ایم که بازگردی.و دوباره با چهره ی نورانی خود جهانمان را روشن سازی. 🔻 طراح: علی کمیلی🔺 شعر از استاد سازگار با اندکی تصرف نسخه قابل چاپ پروفایل استوری کپی کردن اشتراک گذاری برچسب ها: رسانه حبیب مطالب مرتبط: 😭کاروان اربعین امسال از ره مانده است! ❤️ لوح | قدم قدمم را مدیون سردارم 🎥 مستند حبیب شاید فقط چند ساعت… پیکر ارباً ارباً دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت Δ این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.