محمدرضا معمولا وقتی که در سوریه سرش خلوت میشد،با کارهای آموزشی مثل:جهت یابی و تخریب و موتور سواری جنگ های شهری و… محمدرضا معمولا وقتی که در سوریه سرش خلوت میشد،با کارهای آموزشی مثل:جهت یابی و تخریب و موتور سواری جنگ های شهری و مهارت تیراندازی خودشو مشغول میکرد. گاهی با بچه ها مینشست و حرف میزد،درباره همه چیز شخصی،مذهبی.. یا گاهی خاطرههای جالب تعریف میکرد.هیئت هم که خیلی از شب ها داشتیم. چند باری هم در حال کتاب خوندن دیده بودمش. -به نقل از همرزم شهید #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری کپی کردن اشتراک گذاری برچسب ها: شهید محمدرضا دهقان امیری مدافعان حرم مطالب مرتبط: این روزها مُــدام هربار کارم زار شد، گفتم علی موسی الرضا "تو اهلِ آسمان بودی" در این نجواهای عاشقانه ات با معشوق ، دلنوشتهی یکی از دوستان شهید جهاد مغنیه: دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت Δ این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.