🔺نامه جوانان و نوجوانان به شهید حاج قاسم سلیمانی

🔺نامه جوانان و نوجوانان به شهید حاج قاسم سلیمانی

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
دل در فراق یار بی‌قرار، دستی گرم در نوازش یار، خون از همیشه سرخ‌تر، قلب از همیشه تپنده‌تر، چشم‌ها از همیشه خیس‌تر. هرروز، هردقیقه[و] هرثانیه می‌سوزند و می‌سوزند.
دل خدا را می‌خواهد و خون جهاد را و حاج قاسم شهادت را، حاج قایم گمنامی و عشق‌بازی با معشوقش را می‌خواهد.
در این دنیا گمنام می‌ماند و عاشق می‌شود و در آخر عاشق و شهید می‌کند. مالک علی را زنده می‌کند. دشمن را می‌هراساند. امید می‌دهد. گاه[گاهی] نگاهی بر شب‌های دریا و گاه[گاهی] نگاهی مثل یک مالک می‌کند و آخر سردار دل خدایش می‌شود اما مادامی که می‌رود ما را از خوابی ناز بیدار می‌کند، دلش را جا می‌گذارد و پرچم‌دار دل ما می‌شود.
صیدش صید ما می‌شود. سنگر غیرتش خونی سرخ در رگ‌هایمان می‌سازد. شیعه‌بودنش ساز دل را محکم می‌کند و نامش آرامش می‌دهد. حاج قاسم پدر دل‌ها می‌شود. پدر مت دلش را جا می‌گذارد و بدون خداحافظی می‌رود، اما دست‌های گرمش را جا می‌گذارد تا نوازشگر چشم‌های خیس ما باشد.
دست‌های گرمش نوازشگر گونه‌هایم و نامش کلید گرفتاری‌هایم می‌شود.
بدون شرح راهش ادامه دارد.

✍ نرگس علی‌محمدی – پایه یازدهم
مدرسه سهید امیدیان اصفهان

📚 برگی از کتاب «#برسد_به_دست_حاج_قاسم»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.