شعری تقدیم به شهید حججی
🌹بسم رب الشهدا و صدیقین🌹
تقدیم به شهید مدافعحرم شهید محسن حججی با ذکر صلوات🌷
لحظه لحظه اسارت و غربت
بی گمان روضه ای مصور بود
دود و آتش و غارت خیمه
جنگآخر که بر سر٫ سر بود🌹
کینه در چشم خنجری در دست
او که دستار سرخ بر سر داشت
و در آن دم فقط خدا داند
چهخیالی پلید در سر داشت🌹
مثل ارباب روز عاشوراست
حنجری که رگش ورم کرده است
این مرام جمیع عشاق است
ارض ارباب بی کفن برده است🌹
چون که تکفیر در شکست افتاد
بهر آنان زمان خریده شده است
تا که احیا کنند آنان را
پهلویی یا سری بریده شده است
🌹 یک دو روزی اسیر بودی تا
رأس پاکت جدای از تن شد
سلفی٫ با سر جدای تو
بی شک این افتخار دشمن شد🌹
چه بگویم به کودکت محسن
چون که فردا ز رفتنت پرسد
از محل عروج و دفنت از
رأس ببریده از تنت پرسد🌹
صد مدافع مثال بابایش
قطعه قطعه شدند و می پاشند
امنیت ارمغان آنان تا
جمع سلفی بگیر خوش باشند🌹
هرچه از رفتن تو می گذرد
بیش از اینها درحال تکثیری
همتی ، کاظمی و صیادی
تو شهیدی و تو نمی میری
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شادی روح امام و #شهدا و خاصه شهدای مدافع حرم تکسین دل خانواده های داغ دیده شان صلوات
شعری که یکی از مخاطبان سایت برای #شهیدحججی سرود
محمد حسین چراغی
سلام عالی و اینکه حججی اراده ایران و ایرانی در چشمانش واضح بود واینکه ارتجاع منطقه از این اراده بترسد صهیونیسم چشمانش به هم نرسد از ترس