خاطره ای از زبان فاطمه مغنیه:

خاطره ای از زبان فاطمه مغنیه:

"جهاد مشهد را خیلی دوست داشت.
هروقت دلش می گرفت و وقت آزاد داشت، می گفت بریم مشهد.خودش می رفت .
گاهی هم به من زنگ میزد و می گفت فاطمه بریم مشهد؟ می رفتیم.. خیلی سفر های خوبی هم می شد.
بعد از شهادت بابا، متولیان حرم های متبرکه، پرچم های متبرکه را برایمان فرستادند، تا با بابا دفن کنیم.
پرچم کربلا ، نجف ، حضرت زینب(س)..
بعد از شهادت جهاد هم پرچم های کربلا و حرم حضرت زینب (س) را برایمان فرستادند.
موقع تدفین اول پارچه امام حسین علیه السلام را که جهاد عاشق عزاداری برایشان بود را پهن کردیم؛ در همان حین کسی رسید که پرچم گنبد امام رضا (ع) را آورده بود.
آن فرد اصلا از زمان دقیق مراسم خبری نداشت. خواست خدا بود که به موقع رسید. این پرچم را حتی برای بابا هم نفرستاده بودند، انگار خود امام رضا علیه السلام آن را فرستاده بود."

#داداشمونوبیشتربشناسیـم  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.